شهيد دانشجو غلامرضا سياه كمري
زندگي نامه شهيد :
درسال1345 در21رمضان المبارك به دنيا آمد درهنگام تولد نقابي بر چهره داشت دوران كودكي ودبستان را در شهرستان ملاير سپري كردند و بعد همراه خانواده به كرمانشاه عزيمت نمودند ودوران انقلاب وبعد از انقلاب خود را تا شهادت در كرمانشاه ساكن بودند. در بسبج وفعاليت ها ي مذهبي شركت وشور خاصي داشتند به طوري كه در 15 سالگي قصد عزيمت به جبهه ها ي نبرد را نمودند وبا توجه به لياقت وذكاوت خاص خود با اينكه باعنوان يك بسيجي ساده به جبهه رفتند در مدت نه چندان زيادي به سمت فرماندهي گردان كميل رسيدند. با اينكه در جبهه بودند امّا از ادامه ي تحصيل باز نماندند ودر دانشگاه تهران در كنكور سراسري پذيرفته شدند . ايشان به تمام جهان اسلام خدمت مي كرد و در حالي كه كشور خودمان در جنگ با عراق بود به كمك شيعيان لبنان مي رفتند. وعضو فعال در جنگ هاي نامنظم قرارگاه رمضان بودند. در جنگ در حدود 47 بار در جاهاي مختلف بدن خود دچار مجروحيت شدند وعاقبت در 67/5/5همزمان با عمليات مرصاد در جنوب پاسگاه زيد به فيض عظيم شهادت نا ئل آمدند.
مناجات نامه شهيد :
واي بر من ....
- واي برمن اگرخود را از ديگران به خدا و مكتب قرآن نزديك تر بدانم .
- واي بر من اگر افكار و ارزشها و معيارهاي خود را معيار مكتب بشناسم و بشناسانم .
- واي بر من اگر از بيم آن كه ديگران را هضم نكنيم خود هضم ديگران شوم .
- واي برمن واي برمن اگر گناه خود را صغير پندارم و گناه ديگران را كبير .
- واي برمن اگر تا زماني كه خود كنار گودم از تلاش كسان داخل گود انتقاد كنم .
- واي بر من اگر بجاي فدا و فنا شدنم در راه مكتبم اسلام و قرآن را درخود فاني كنم .
- واي برمن اگر بخاطر آن كه شعر شهادت سروده ام ثواب شهيدان خواهم .
- واي برمن اگر كسي كه چهارعيب دارد پنج عيب ديگر ببندم .
- واي بر من اگر بر كسي منت گذارم كه منتگذاري صدقات را نابود مي كند و اگر بر انقلاب و خدا منت گذارم اسلاممان و ايمانمان باطل مي شود .
- واي برمن اگرمعاني مثبت را در الفاظ منفي بيان كنم و بجاي آنكه بگويم فلاني خوب است بگويم بدنيست كه الفاظ منفي غالباً دلالت بر روح نابسامان ميكند .
- واي بر من اگر براي تبرئه خويش ديگران را تخطئه كنم .
- واي بر ما اگر بخواهيم ميراث خوار شهداي گمنام شويم شهدائي كه فقط به اسلام انديشيده اند و بس .
- واي بر من اگر شخصيتها را از روي شهرت و آوازه شان شناسايي كنم .
- واي بر من اگر در انتقام گيري از مرز انصاف خارج شوم .
- واي بر من اگر پيروزي را معيار حقيقت بشناسم كه حق در شكست هم پيروز است . در احد هم پيروز است در عاشورا هم پيروز است
خاطرات شهيد :
اين بار انشاا... خواهم نوشت آنچه را كه ديگران خاطراتش مي خوانند و براي من انبوهي از اميدها و آرزوها ، عقايد و برداشتها و وقايع كشيده شده در دامن زمان و بنشسته در مكاني خاص است . شايد روزي نباشم و تويي آن را بگشايي و سرگذشت مرا بخواني و عبرت بگيري ، پس اگر چنين شد اين اثر بجاي مانده مرا به دقت بخوان و در آن نيك نظر كن ، چه چكيده سرگذشت انساني را مي خواني انساني كه مي خواست انسان ، مسلمان و مومن بميرد .
صبح در ديدگاه بودم و انتظار آمدن برادران ديگر را مي كشيدم ، تا بيايند و بجاي من و دوستم وظيفه مراقبت از دشمن را برعهده بگيرند ، شب قبل من و دوستم محمود در كنار ديدگاه خوابيديم بدون آنكه نگهباني داشته باشيم ، ديدگاه ما در 6 كيلومتري خط اول قرار دارد و در پشت و اطراف ما نيرويي نيست و ما تنها بين لجمن خودي و دشمن كه حدود ده كيلومتر از ما فاصله دارد واقع شده ايم . براي انسان قرار گرفتن در چنين حالاتي ، صفايي وجدآور توأم با خوفي بي صدا و اضطرابي غيرقابل وصف ايجاد مي كند ، هر لحظه ممكن است صداي سربازي از لشگر دشمن بشنوي كه دستور عدم تحرك به تو مي دهد و قصد دارد آزادي را از تو گرفته و به اسارتت گرفتار كند و اين در حالتي است كه نه توان خبركردن كسي را داري و شايد نه امكان دفاع .
ما در ديدگاه نه تلفن صحرايي داريم و نه بيسيم ، هيچ وسيله نقليه اي هم نداريم كه ما را به پشت جبهه يا خط برساند ، الا دوپا و البته وضع جبهه اسلام همينجور است . امكانات ما گاه از مقداري كه ما در ديدگاه داريم نيز كمتر است ، از همه بدتر وضعيت ديدگاه است كه روي تپه هاي شني واقع است و خودرويي كه براي ما آب و غذا مي آورد نمي تواند به ما نزديك شود و ما مجبوريم مسافت زيادي را جهت تأمين آب و غذا بپيمائيم .
امروز قصد داشتم بيايم و اطلاعات به دست آمده از دشمن را روي كالك پياده كنم ، البته كار دقيق و دشواري است اما به هر حال لازم است انجام گيرد و قطعا هر كس گروگان اعمال خود در قيامت خواهد بود .
بچه ها بالاخره حوالي ظهر آمدند و من هم مجبور شدم دوباره بعدازظهر بالا بروم و اين بار حوالي عصر برادران را با خود پايين آوردم . ظهر كه دقت كردم متوجه شدم به دليل چند اشتباه بايد بسياري از كارها را مجددا انجام دهم ، البته اشكالي ندارد ما بايد در سنگر صبر و ايثار از تمام افتخارات دليرمردان شهيد سپاه اسلام كه در مصاف با سختي ها كسب گرديده است با تمام توان پاسداري كنيم .
وصيت نامه شهيد :
هم اكنون كه اين قلم سياه را بدست گرفته وبر روي برگه سفيد وبي آب ورنگ مي نويسم شب چهارشنبه 67/4/28 مي باشد. عددهاي نگاشته شده در تاريخ گوياي شرائط سخت اين برهه براي هر خواننده اين نوشتار مي باشد.
غم وانده هجر ياران ، مظلوميت حزب ا... وامام ، سقوط افكار چندين وچند سالۀ بچه بسيجيهاي نشسته بر بال ملائك ، آن عارفان الهي وسالكان طريقت وعشق ، همه وهمه دردهاي بيدارمان ساعتها و لحظه هايي روز هاي تلخ جبهه است كه در واقع بايد گفت روزهاي سخت بدرود گفتن ارزشهاي نهفته در جبهه وجنگ.
در اين حال وهوا مبادرت به نوشتن وصيتنا مه نمودم. كاري كه چند سال در جنگ بودم امّا هرگاه كه خواستم وصيّتي بنويسم اراده ام ياري ننمود، احساس مينمايم هنوز هم وصول به توفيق شهادت ممكن است در اين لحظات با تمام وجود از خداوند طلب شهادت را مي نمايم ، چرا كه به خداوندي خدا دگر تاب وتحمّل فراق را ندارم ومرا توان زيست در اين جامعه ودنياي زشت نمي باشد.
خدايا ! به آن بدنهاي قطعه قطعه شده وعشق آلود حسين(ع) وديگر شهدا قسم ميدهم تورا، نگذار شاهد نامرديها وخيانتها ودر كنارش دلسوختگيها با شم .
پروردگارا ! چندين سال به عشق وصال ولقاء تو در مصاف با دشمن بودم ، بدن خود را آماج تير وتركشهاي كين آلود دشمنان تو قرار دادم تا شايد روزي خود را در جوار رسول ا... وائمۀ اطهار ببينم .
محبوبا ! اگر مرا از اين فيض عظيم محروم گرداني چگونه به عدالت شك نكنم؟ خدايا گفته هايم نزديك به كفر گشته، امّا تو مي داني وخود ميدانم كه جز تو را طلب نميكنم.
دوستان ورفقاي اي عزيزان همسنگر كه اين وصيتنامه را قرائت مي نما ئيد.شما را توصيه مي نمايم به حمايت وپيروي از پير جماران اورا دريابيد . مگذاريد تاريخ تكرار شود. چاره اي نيست اگرعدّه اي سست اراده ي بي صفت،آن نامردان خوشگذران،كه اگر مي دانستم نوشته هايم بدستشان مي رسد ويا در آنان اثري دارد حرفهاي زيادي با فرياد هايي به بلندي غرش رعد وبرق آسمان،از برايشان داشتم.اجباراً گوشه هايي از تاريخ نكبت بار را تحميل نمودند وبا كوتاهي وعدم تبيعيت،زمينه هاي پذيرش صلح را باعث شدند امّا ...
امّا شما اي عزيزان هشيارباشيدوصحنه هاي سوختن به دورشمع ولايت را تكراركنيدوبدانيد اگر براي خدا جنگيده ايد هم اكنون نيز براي خدا تحمّل كنيد وپيرو پير جماران شويد.وبدانيد اگر به آن نتيجه مطلوب در جنگ نرسيديم نبايداز حفظ انقلاب غافل باشيم وخدا نخواسته راه پيموده طي چند ساله ي انقلاب را به يكباره برگرديم وموجبات دفن اسلام را فراهم آوريم.
پدرومادر عزيزم ، همسرم ، خواهروبرادرانم وفرزندم ، هوشيار باشيد شيطان وسوسه ها دارد، دشمنان و منافقان وراحت طلبان زخم زبانها مي زنند ، تحمّل كنيد همچون زينب علي(ع) وفاطمۀ محمّد (ص) وزين العابدين وسالار شهيدان كربلا.
اين چند روزه زندگي با همۀ سختي ومشكلات درد آورش اتمام خواهد يافت وبالاخره روز حسا برسي وبر قراري عدالت خواهد رسيد. نكند خداي نكرده عملي مرتكب شويد كه موجبا ت رنجش روح شهدا شود با شمايم اي دوستان واقوام باوفا بشنوبد امّا ترا به مظلوميت امام خميني عمل كنيد.
در آخر از تمام كسا نيكه از بنده رنجشي داشته اند طلب عفو مي نمايم و از كسا ني كه ادعاي دوستي با من را دارند تقاضامندم خانوادۀ شهدا را فراموش نكنيد .
پادگان دوكوهه انديمشك - ساعت 9/5شب 67/4/28
والسلام عليكم و رحمه ا... وبركاته
مرتضي خا نجاني
عكسهاي شهيد :